جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1276
درباره برخی از جنبه های فلسفی اخلاق مسیحی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
G. F Barbour
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فلسفه را نقد مقولات تعریف کرده اند. و هرگاه تلاش شود تا شکلی از نظر فکری منسجم برای محتوای معنوی مسیحیت ارائه شود، فلسفه، که به این شکل فهمیده می‌شود، وظیفه‌ای دارد که باید انجام دهد. از زمان اندیشه اسکندریه، این اندیشه نقش خود را در تعیین شکل آموزه مسیحی ایفا کرده است. و اگر چه متکلمان به طور دقیق کوشیده اند که مطالعه خود را مستقل از پیش فرض های فلسفی کنند، اما این تلاش هرگز نمی تواند کاملاً موفق باشد. دین ممکن است مستقل از فلسفه به خودی خود وجود داشته باشد، اما الهیات، که بیانیه آن از نظر عقل یا عقل است، نمی تواند از اصطلاحات و مقولات عقلی استفاده کند، بدون اینکه اولاً بپرسد که متافیزیک در مورد دامنه اعتبار آنها چه چیزی باید آموزش دهد. این که این امر در زمان ما به طور فزاینده ای به رسمیت شناخته می شود، با اهمیت فزاینده ای که به «فلسفه دین» به عنوان زمینه مشترکی که فیلسوف و متکلم ممکن است بر اساس آن ملاقات کنند و نتایج را با مزیت متقابل و غنی سازی حوزه های مربوطه خود مقایسه کنند، نشان داده می شود. فکر حال، اگر این ارتباط بین الهیات و فلسفه برای هر دو مطالعه مفید باشد، ممکن است انتظار داشته باشیم که در مورد اخلاق مسیحی و فلسفه اخلاق نیز همینطور باشد. این موضوعات آنقدر نزدیک به هم قرار دارند و در نقاط بسیار زیادی در تماس هستند، که تقریباً شگفت‌آور است که اغلب در انزوای مقایسه‌ای با آنها برخورد می‌شود. هدف این مقاله تلاش برای نشان دادن برخی از این نقاط تماس و نشان دادن این است که چگونه هر یک از این تقسیمات تاریخی اخلاق برای روشن کردن مشکلات دیگری اقتباس شده است. از یک سو، از آنجایی که آموزه های اخلاقی مسیحیت باید تا حد زیادی با عباراتی تدوین شود که تاریخچه فلسفی طولانی در پشت خود داشته باشد، مهم است که تاریخ و کاربرد آن به وضوح درک شود. در اینجا گرایش دارم فلسفه اخلاقی به عنوان ارائه نقد مقولات اخلاقی خدمت می کند. اما از سوی دیگر، حقایق اخلاقی که زیربنای ایمان و زندگی مسیحی هستند، ممکن است به محتوای I: فلسفه شفاهی، هم عرض و هم عمق بیافزایند، و در پرتو فکر عهد جدید ممکن است آشکار شود که راه حل در چه جهتی مشخص می شود. از داستان، دائمی ترین مشکلات اخلاقی باید جستجو شود. از این رو، هدف این صفحات بررسی مرز اخلاق فلسفی و مسیحی، و با بررسی چندین مفهوم اصلی فلسفه اخلاق - مانند ایده فضیلت به عنوان مثبت و ترکیبی، ارزش فرد و تقدم دلیل عملی، اجتماع خیر، به رابطه باطن و ظاهر، یا جنبه های ایستا و پویای فضیلت پایان می دهد - و اهمیت فلسفی آنها را ردیابی می کند تا نشان دهد که چگونه این امر با اعمال آنها در مورد آنها بسط و غنی می شود. آموزش عهد جدید
تعامل الهی-کیهانی: برخی جایگزین های معاصر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Herb Gruning
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تحلیل موضوع فعالیت الهی را که در ادبیات دین و علم در ربع قرن گذشته یافت می شود بررسی می کند. پس از یک فصل مختصر تاریخی، تأملاتی در مورد فعل الهی از نویسندگان فلسفه دین مورد توجه قرار می گیرد. در فصل 2 و 3، مفاهیمی مانند مداخله، دئیسم، عمل اصلی و فرعی، علیت اولیه و ثانویه، عاملیت مضاعف و مفصل علّی بیان شده است. پس از این، فصل های 4 و 5 بر کار وایتهد تمرکز می کنند. مقدار فضایی که در این تحقیق برای پرداختن به تفکر فرآیندی اختصاص داده شده است، نشان دهنده توجهی است که به موضوع فعالیت الهی داده است. سپس تمرکز به موضوعات علمی و چگونگی بیان آنها در مورد فعل الهی می شود. برخی از موضوعات برجسته شده در مورد جهان در مقیاس بزرگ (فصل 6) شامل قوانین طبیعی، تکامل، اصل انسان و نظم مستلزم است. آن مفاهیمی که برای دنیای کوچک مقیاس مناسب ترند (فصل 7) مکانیک کوانتومی، ترمودینامیک و نظریه آشوب را شامل می شود. قرار گرفتن تفکر فرآیندی بین دو حوزه علم و فلسفه دین استراتژیک است به این معنا که تفکر فرآیندی مدعی است پلی بین علم و دین، فیزیک و متافیزیک ایجاد کرده است. در فصل پایانی، موقعیت های مختلف بر روی سه نمودار ترسیم شده است. این رویکرد رابطه آنها را با دیگران روشن می کند و همچنین جنبه ای را که می توان انتظار داشت هر کدام به بحث کلی از فعالیت الهی بیاورند، روشن می کند. راه‌حلی برای این مشکل، در صورت وجود، احتمالاً خطوط وایتهدی و/یا بوهمی را نشان می‌دهد.
دکترین دین به مثابه فلسفه سیاسی کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Phillip David Wodzinski
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این رساله از طریق مطالعه دقیق کتاب متأخر امانوئل کانت، مذهب در مرزهای عقل صرف، عنصر سیاسی در دکترین دین کانت را روشن می کند و بنابراین به درک گسترده تری از فلسفه سیاسی او کمک می کند. فلسفه سیاسی دین کانت، علاوه بر بسط و جان بخشیدن به آموزه اخلاقی او، دین را به گونه ای تفسیر می کند که به ایمان مسیحی زمینه اخلاقی می بخشد که بهبود اجتماعی و سیاسی را ممکن می سازد و حتی عاملی برای آن خواهد بود. زندگی پایان نامه بر کلیت و ساختار دین در محدوده عقل صرف به عنوان یک کتاب تأکید می کند، زیرا آموزش کتاب با بیان آموزه آن تمام نمی شود، بلکه شامل واقعیت و نحوه بیان آن نیز می شود: خواننده می آموزد. با توجه به ساختار و لحن کتاب و همچنین به محتوا و استدلال بیان شده آن، به طور کامل از کانت. دین نه تنها مبنایی برای بازنگری پیشنهادی در اساس عقاید و اعمال دینی موجود، بلکه در کنار این، نقدی ویرانگر از آنها به‌ویژه از لحاظ اخلاقی فراهم می‌کند. اما این تنها نیمی از آن چیزی است که فلسفه سیاسی دین کانت را تشکیل می دهد. کانت از تحلیل فلسفی بافت اجتماعی-سیاسی دین فراتر می رود و در کنار این تلاش، ارائه سیاسی فلسفه را دنبال می کند که قصد دارد اضطراب خواننده را در مورد تنش بین فلسفه و زندگی سیاسی که به نفع جامعه است رها کند. طرفداران کلیسا-ایمان برای تشویق.
فلسفه دین: ارسطو و اسلاف او [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Emmanuel Kofi Ackah
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : الهیات ارسطو آنطور که در متافیزیک توضیح داده شده است، به طور بنیادی متمایز از پیشینیان او و دورتر از مذهب سنتی دیده می شود. سه ویژگی مفهومی ظاهراً خاص خدای ارسطو به این دیدگاه کمک می‌کنند: (1) اینکه خدا صرفاً یک علت نهایی است که همه چیزهای دیگر را به‌عنوان دوست‌داشتنی یا مطلوب حرکت می‌دهد. (2) اینکه خدا یک تفکر خوداندیش است. (iii) و اینکه خدا از نظر هستی شناختی از کیهان مرئی جدا است. از آنجایی که هیچ فیلسوف ماقبل ارسطویی (i)-(iii) را در استدلالی به وجود و ماهیت خدا اقامه نکرده است، این سؤال را برانگیخته است که چگونه الهیات ارسطو در برابر تفکر قبلی قرار دارد. در اینجا انگیزه اصلی این پایان نامه بوجود آمد. اما نمی‌توان امیدوار بود که بدون توضیح کامل مفاهیم پیشین خدا، سنتی یا فلسفی، به طور مناسب به این مسئله پرداخت. اتفاقاً جهت‌گیری سؤال ما را قادر می‌سازد تا از پاسخ سؤال قبلی مطلع شویم - آیا مفهوم «خدا» همانطور که در فلسفه‌های پیش از ارسطویی وجود دارد دینی و الهیاتی است؟ پاسخ به این پرسش مقدماتی، دیدگاه فرهنگی-تاریخی مرتبطی را برای ارزیابی مناسب رابطه خدای ارسطو با مفاهیم پیشین خدا فراهم می کند. این نیز نقطه‌ی برتری است که انگیزه‌ای جانبی برای این تز از آن برمی‌خیزد: ارزیابی توجیه یا غیر آن ارزش قرائت پیش‌سالاری‌ها به‌عنوان پیش‌آگهی‌های احتمالی علم مدرن که حداکثر علاقه‌ای حاشیه‌ای به دین و الهیات داشتند. تحقیقات مقدماتی ما (فصل 1) به یک نتیجه فرضی استدلال می‌کند، یعنی اینکه شرک یونان باستان حاوی یک مفهوم اساسی از خدا است: خدا اساساً یک قدرت علّی و/یا منشأ است که مجموعه‌ای از شرایط اساسی الوهیت را برآورده می‌کند. برتری، خودکفایی، آرمان یا کمال و جاودانگی. فرض بر این است که علیت الهی دلالت بر حیات دارد. اما این شرایط نیز در درجه اول دلالت بر تضاد با وابستگی، نقص و متناهی زندگی انسان دارد. به طور عمده، آنها همچنین دلالت بر این دارند که امر الهی یک واقعیت زنده است - اگرچه این واقعیت ممکن است شکل روانی یا جسمانی داشته باشد یا ممکن است یک وضعیت علّی تصور شود. و کارکرد علّی واقعیت الهی اساساً تبیینی است; این شامل مدلی از تبیین است که بر اساس آن جهان یا یکی از ویژگی‌های آن زمانی که منشأ یا علت الهی آن ردیابی یا مشخص می‌شود، به‌اندازه کافی توضیح داده می‌شود. بنابراین «خدا» واقعیتی است که لزوماً به عنوان چیزی است که در نهایت در گزارشی از جهان یا ویژگی آن پیش‌فرض می‌شود. این یافته فرضی در معرض تلاشی برای تأیید در تفاسیر فلسفه‌های پیش از ارسطویی است (پیش از سال‌ها - فصل 2؛ سقراط - فصل 3؛ افلاطون - فصل 4). تزهای پیشسوکرات ها به عنوان جابه جایی های منطقی-فلسفی کیهان شناسی های اساطیری سنتی ظاهر می شوند که در اصول اولیه متافیزیکی (که اغلب خدا نامیده می شود) که شرایط اساسی الوهیت را برآورده می کند به اوج می رسد. افلاطون را نیز می توان در این پرتو دید. بنابراین این فرضیه در سراسر این موارد تایید می شود
تفسیر پل ریکور از خودبودن و اهمیت آن برای فلسفه دین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Henry I Venema
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ریکور در موارد متعدد هدف تحلیل های فلسفی خود را «مبادله ایگو، استاد خود، با خود، شاگرد متن» توصیف کرده است. بررسی ما توسعه این موضوع را از طریق بررسی دقیق فلسفه پدیدارشناختی-هرمنوتیکی ریکور دنبال می کند. در مقابل پدیدارشناسی هوسرل، می‌بینیم که چگونه ریکور برنامه‌ای برای بازیابی خود آغاز می‌کند که آگاهی را از بی‌واسطگی رادیکالیت خودپایه‌دار جدا می‌کند. ریکور با نگاهی به دنیای چند معنایی متن، مسیری از میانجیگری غیرمستقیم تخیلی را به عنوان مسیری به سوی تفسیر خود انتخاب می کند. تخیل که با آثار فرهنگی (نشانه ها، نمادها و متون) همبستگی دارد، هسته مرکزی درک ریکور از خود بودن را تشکیل می دهد. اثر تخیل که قبلاً در انتشارات اولیه او به عنوان ساختار میانجی خودبودن عمل می کرد، از یک اصطلاح سوم متعالی به یک فرآیند زبانی تبدیل می شود که جهان های صوتی را در مقابل آگاهی می سازد تا خود در آن ساکن شود. تحلیل ریکور از استعاره و روایت نشان می‌دهد که خود بودن وظیفه‌ای است که با استفاده از تفسیر زبانی انجام می‌شود. با این حال، چنین تفسیری از خود، با جهان متنی به عنوان جهان دیگر، ساخت زبانی است که گرفتار خود هویتی معنایی است. برنامه ریکور برای مبادله ایگوی خود محصور، برای شخصی که توسط متن مرید شده است، چنان درگیر معناشناسی هویت می شود که خودبودن با عینیت بخشیدن به فرآیند بازتابی برابر می شود و هرگز به امر صمیمی پرداخته نمی شود. سطح ساختار بازتابی خود در رابطه با دیگری بودن. این امر پیامدهای مهمی دارد که باید توسط فلسفه دین مورد بررسی انتقادی قرار گیرد.
فلسفه باور عقلانی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
David L. Mealand
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مشکلات توصیف باور عقلانی نسبت به دانش کمتر است، اگرچه ما احتمالاً بیشتر از آنچه می دانیم به چیزهایی اعتقاد داریم. دانش اغلب به عنوان نوع خاصی از باور واقعی موجه تعریف می شود. خطاپذیری اصرار دارد که هر یک از شرایط برای دانش ممکن است شکست بخورد. در مورد باور عقلانی با شرایط کمتری روبرو هستیم و کناره گیری در صورت شکست شدیدتر است. 2. صحبت از باورها شامل مشکلات غرض ورزی (مبهم بودن ارجاع) و غرض ورزی (کنایه از افراد معتقد است). اما صحبت در مورد اعتقادات به وضوح قابل اجتناب نیست. ارجاع هم به حالات ذهنی خودآگاه و هم به گرایش ها برای توضیح باور لازم است. اگر قرار است باور عقلانی باشد، حداقل به پشتوانه شواهد کافی نیاز دارد. باور باید تا حد زیادی با شواهد تعیین شود، اما یک عنصر داوطلبانه وجود دارد که ما نمی توانیم آن را حذف کنیم. باور عقلانی پذیرش همه یا هیچ نیست. اگر باور را با شواهد تناسب ندهیم پارادوکس به دست می آید. 3. باید عقلانیت عقده های اعتقادی را در نظر بگیریم. در اینجا دو مجموعه از این گونه باورها برای مطالعه به تنهایی و به منظور مقایسه انتخاب شده اند. یکی شامل باورهای مربوط به گذشته تاریخی است و دیگری باورهای خداباورانه متافیزیکی. میچل برای قیاس بین آنها استدلال می کند، و اینکه در هر مورد طرفداران چنین عقایدی یک مورد انباشته در دفاع از خود می سازند. این موضوع مسائل پیچیده ای را مطرح می کند که مهمترین آن معیارهایی است که باید استفاده شود. 4. باورهای مربوط به رویدادهای تاریخی از تئوری و مشاهده برای ارائه گزارشی از آنچه مستقیماً در دسترس نیست استفاده می کند. نظریه های رقیب مانند سایر رشته ها با معیارهایی ارزیابی می شوند. میزان تفاوت معیارهای مورد استفاده در اینجا با معیارهای مورد استفاده در علم در رابطه با دو مشکل در نظر گرفته می شود که یکی ویژگی خاص تبیین تاریخی است. دیگر بحث بین رئالیست ها و ضد واقع گرایان با توجه به گذشته تاریخی و نقش پیش بینی ضمنی در اینجاست. اگرچه تفاوت‌هایی با علم وجود دارد، اما ارزیابی عقلانی باورها در مورد تاریخچه تاریخی شباهت‌های قابل‌توجهی با علم در روش‌ها و معیارهای آن دارد. 5* در مورد باورهای متافیزیکی، نمونه‌هایی از نوشته‌های اخیر سوینبرن درباره باور خداباورانه انتخاب شده است. برخی، چه خداباور و چه غیرخداباور، به شدت بین باورهای متافیزیکی و سایر باورها تفاوت قائل می‌شوند. در اینجا انتقاد از کسانی است که بر غیرقابل مقایسه بودن و تعهد تأکید دارند. نظر هیک محتاطانه تر است و ما باید بپذیریم که افراد از معیارهای عقلانی استفاده می کنند اما در نتیجه گیری هایشان متفاوت است.سوینبرن شاید در استفاده از قضیه بیز در اینجا بیش از حد اطمینان داشته باشد، با تاکید بر احتمالات قبلی. 6. ما باید چندین معیار و مناسب بودن آنها را برای ارزیابی باورهای متافیزیکی در نظر بگیریم. 1) سازگاری درونی یکی است، همانطور که با سایر باورها همخوانی دارد. 2) سویین برن تأکید زیادی بر سادگی دارد، اگرچه این یکی از معیارهای دیگر است. iii) قدرت تبیین نیز مرتبط است، اگرچه دستاوردهای قدرت توضیحی اشکال متفاوتی دارد و برخی از دستاوردها از نوع غیرعادی هستند. iv) سودمندی در ایجاد پیش‌بینی موفقیت‌آمیز نقش بزرگی در علم بازی می‌کند و در مطالعه تاریخی ضمنی است. او در اینجا نباید آن را حذف کرد، اگرچه توسل به آن مستلزم ارزیابی دقیق است. v) دقت نیز مهم است، و باید بالاتر از سادگی رتبه بندی شود، اگرچه ارزیابی دقت در اینجا مشکلات خاص خود را دارد. بنابراین می‌توانیم از این معیارها برای ارزیابی عقلانیت متافیزیکی مانند سایر باورها استفاده کنیم، اما در برخی موارد، در اینجا و در جاهای دیگر، برخورد معیارها زمینه را برای تداوم تعارض باقی می‌گذارد.
وساطت، واقعیت و عقل: بررسی پدیدارشناسی روح هگل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John Carter Thomas
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز به بررسی تلاش هگل برای میانجیگری تقابل فرع و ابژه می پردازد. تبیین و تعبیری است از «شعور» و «خودآگاهی» و «عقل». هگل کوشید تا نظامی از فلسفه بسازد که نتیجه‌گیری آن درست باشد و در آن همه چیزهایی که در تجربه قرار می‌گیرند به صورت عقلانی درک شوند. از آنجایی که به گفته هگل، آگاهی در درون خود دو عنصر «سوژه» و «ابژه» را در خود دارد، او تجربه آگاهی را در رابطه با این حالت ها تحلیل کرد. رویه پدیدارشناسی این است که ادعاهای عینیت و سوبژکتیویته را به عنوان جوهر حقیقت بررسی می کند. هگل نشان می دهد که دانش کامل فلسفی مستلزم آن است که هر دو طرف به یک اندازه ضروری باشند. قسمت دوم از وحدت موضوع و مفعول از طریق بررسی معرفت بحث می کند و نشان می دهد که این بررسی نیز باید از مفعولی باشد که معلوم است. بنابراین، در نظریه هگل، یک معرفت شناسی واقعی باید هستی شناسی نیز باشد. نتیجه‌گیری او این است که علم غیر شک‌آمیز ممکن است و هم‌سوی آن با واقعی است. بخش سوم نشان می دهد که نتیجه گیری هگل ممکن است زیرا عقل همان چیزی است که واقعی است. پس عقل گرایی او یک ادعای متافیزیکی است. این امر آن را از سایر اشکال عقل گرایی متمایز می کند و بنابراین از انتقادات معمول مصون است. با این حال، موقعیت او مستلزم یک ضرورت عقلانی در جهان است و از آنجا که اقتضاء عنصری از تجربه است، او نتوانست گزارش کامل تجربه ای را که خود خواسته است ارائه دهد.
پیچش و تلاطم در کار امانوئال لویناس: بررسی انتقادی صحنه‌سازی و تنظیم فضای اخلاقی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Edward Brian Patrick Roesch-Marsh
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه با قرار دادن «تولید» چیزی که لویناس «چهره» (/e visage) را در برابر افق نهادش می‌نامد، به مشکل فضای اخلاقی در کار امانوئل لویناس می‌پردازد. در برابر این افق‌ها است که حفظ می‌شود، افق‌هایی مناسب برای بازسازی پدیدارشناختی، که چهره به‌عنوان صورت آشکار می‌شود. از طریق گستردگی تبیین‌های لوینازی مانند «فرزندپرستی»، «باروری»، «برادری»، «آموزش» و «مادری»، وراثت‌پذیری چهره استنتاج می‌شود و چهره در چارچوب محیط ضروری آن - اخلاقیات قرار می‌گیرد. شرایط دلالت آن این محیط دستوری، صحنه‌پردازی یا میزانسن برای رابطه رو در رو که لویناس می‌گوید، با سرعت لویناس، بر اساس اساسنامه و منشأ آن به نمایش گذاشته می‌شود تا میراث چهره ممکن باشد. پیچیده باشد و وضعیت غیر تاریخی آن به چالش کشیده شود. استدلال می‌شود که لویناس، به‌طور غیرضروری، گستره‌ی آنچه را که اجازه می‌دهد به‌عنوان صورت دلالت کند، محدود می‌کند، و بنابراین، فرض‌های نهفته در ضمن، ترکیب و پیکربندی صورت را در اثر او تنظیم می‌کنند. این پوزیتاها از جایگاه خود رها شده و با هدف ارزیابی تأثیر آنها بر توسعه اندیشه لویناس مورد بررسی انتقادی قرار خواهند گرفت. با توسل به پدیدارشناسی های ادموند هوسرل و مارتین هایدگر، ارائه لویناس از فضای اخلاقی (فضای اخلاق) در پرتو پدیدارشناسی هایی که ظاهراً آنها را قطع می کند، ارزیابی خواهد شد. قاطعیت بینش اخلاقی اولیه لویناس در رابطه با تصویرهای فرهنگی و مذهبی که او به آنها متوسل می شود ارزیابی خواهد شد. تنش یا پیچش بین آثار «اعترافی» و «فلسفی» لویناس آشکار خواهد شد و تلاقی زیربنایی آنها مطرح خواهد شد. تلاش شده است تا خط سیر کلی اندیشه لویناس ترسیم شود و پروژه لویناس به عنوان یک کل مورد بررسی قرار گیرد، به گونه ای که ممکن است مشکل انتخاب شده به اندازه کافی مورد توجه قرار گیرد.
کانت و رئالیسم استعلایی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jay Bernstein
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : یک مشکل کلی در مورد رابطه وجود دارد بین اندیشه (زبان) و واقعیت: آیا زبان است (فکر) که (به طور مقوله ای) واقعیت را ساختار می دهد یا هست واقعیت منبع ساختارهای (مقوله ای) از زبان (فکر)؟ آیا زبان به سادگی منعکس کننده است ساختارهای طبقه ای جهان یا زبان است منبع آن ساختارهای طبقه بندی شده؟ در زمان های اخیر این مشکل به نفع رد شده است شرکت های تحلیلی بکرتر علت از این الگوی فرار احتمالاً از یک معین ناشی می شود، کاملاً دقیق نیست، خواندن مطالب بعدی ویتگنشتاین نوشته ها دلایل هر چه که باشد، علمای کانت دارند از این روش پیروی کردند، و این باعث شده است که آنها از بازی فرار کنند پایین آمدن، و حتی با بازیگوشی آموزه های کانت را تنظیم کرد در مورد چیزها به خودی خود، و نظریه او از ایده آلیسم ماورایی
هوسرل و پدیدارشناسی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
L. E. Ninnes
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی ادعاهایی می پردازد که فلسفه می تواند پایه و اساس آن را فراهم کند برای علم، آن فلسفه می تواند پیش فرض های علم را نشان دهد ضروری است، و خود فلسفه بدون پیش فرض است. تحقیقات با توجه به تلاش هوسرل برای ارائه چنین چیزی آغاز می شود یک پایه - به ویژه، برای نشان دادن اینکه این منطق محض است که مبنای آن است علوم پایه. در Prolegomena to Pure Logic است که هوسرل این استدلال را مطرح می کند. از طریق حمله مداوم به روانشناسی (این دیدگاه که روانشناسی منطق پایه). با در نظر گرفتن این حمله به تفصیل، ما سعی می کنیم اهریمنی کنیم ظهور محدودیت‌های خاصی را در آغاز دوره هوسرل ترسیم می‌کند دیدگاه های خود در مورد ماهیت علم، منطق و حقیقت. استدلال می شود که این محدودیت ها مستلزم شکست پروژه هوسرلیان است ارائه شده در تحقیقات منطقی. حل این محدودیت ها از طریق در نظر گرفتن ایجاد می شود پدیدارشناسی هگل و استدلال های او در مورد شیوه فلسفه اگر بخواهد حقیقت را نشان دهد باید شروع شود. به ویژه استدلال های هگل برای ضرورت پدیدارشناسی به عنوان مقدم بر سایر فلسفه ها و ارائه توجیه کامل برای علم، برای خاص خود درک علم، و ماهیت تجربه به عنوان دیا لکتیکی بررسی می شوند. استدلال می شود که این استدلال ها علم را قادر می سازد به درستی زمین شود. بخش پایانی این پایان نامه به طور خلاصه به بازنگری هوسرلیان می پردازد موقعیت در پرتو موضع هگلی اتخاذ شده.
  • تعداد رکورد ها : 1276